تب سرد

آهه دل

تب سرد

آهه دل

رهایم کن

آسمان ببار، بی او ببار... 

 

 

 

لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید.

 **************

 

باد چون شانه ی چوبی مینوازد موهایم را و من گردر آغوشت بودم برق نگاهم مینازد بر جسم و جانت؛1قدم مانده به باران چشم انتظاربودم؛ ضربان قلب من از شوق دیدارت بود و بس
انتظارو انتظار
دریغ ازپیکی، صدای پایی، حتی قاصدکی،
آه دلم دروغ نمیگوید؛گردلت بادلم نیست انتظارچشمان عسلی چرا؟ بالبخندی که ازترک توساخته ام با دستانی خالی بازمیگردم باد میوزد برمزارع گندم ؛دگر کسی آنجا چشم انتظارنیست؛  

 

آسمان ببار؛بی اوببار...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد