تب سرد

آهه دل

تب سرد

آهه دل

رهایم کن

 

همیشه زود دیر خواهد شد. خیلی زود... 

 

 

 

لطفا برای خواندن ادامه متن به ادامه مطلب مراجعه کنید.

 

 

****************** 

 

کاش میشد نقش خنده هایت رابر دیواردنیا کشم؛
کاش میشد آنگاه که از رفتنت زانو دربغل میفشردم و میگریستم توبرشانه ام میزدی و میگفتی؛طاقت ندارم، بخند؛؛
هر عابری صدایی دارد چه میگوید مهم نیست؛ صوت تورا میخواهم؛
حال دگر رفتی زبرم خوب میدانم؛
اما
میدانم بازخواهی گشت؛ امادیر
آنقدر دیر که شاید عصای سپیدم برپایت خورد و از من بشنوی؛ببخش؛راه ده بروم؛؛؛شاید آنروز یک بغل رز سپیدکه چه بسیار دوس میدارم هدیه ام کنی اما تورا خواهم گفت؛
غریبه؛همنشین کاکتوسم رز سپید دروغ است
 

 همیشه زود دیرخواهد شد.خیلی زود...

نظرات 1 + ارسال نظر
نیوشا شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:23 ب.ظ

سلام.متناتون خیلی قشنگه و به نظر من یکی از دلیلاش اینه که کوتاهه
بازم ممنون.لطفا بشتر از این متنا بزارین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد