رهایم کن

حال که هستم در آغوشت... 

لطفا برای خواندن ادامه متن با ادامه مطلب مراجعه کنید.

****************** 

اگر پاییز بادیدن بهارآهی کشد شایدکهنسالیم به یاد جوانیم آهی کشد؛آهی به حرارت بوسه های یادگارتو؛شاید باورق خوردن خاطراتم لبخندی زنم حتی به آن عشقی که گم شد؛شاید بغضی کنم و قطره اشکم برچروکی صورتم بقلطد؛اما باز هم دلشاد خواهم بود؛چون توانستم دلت شاد کنم هر چند کوتاه؛
حال که هستم درآغوشت هر چند عشق مایلدایی نیست اما آنقدر پاک است که میتوانی به نامش مرا قسم دهی  تا کهنسالیم چشم انتظارت بمانم و خواهم ماند